محمدرضا خاتمی: باب گفتگو را باز کنید

 جماران - تهران:محمدرضا خاتمی نائب رئیس مجلس ششم شورای اسلامی به مناسبت روز گفتگوی تمدنها گفت: گفتگوی تمدنها تداوم مسیر اصلی انقلاب اسلامی است و به دنیا نشان داد که انقلاب اسلامی انقلاب گفت و گو ، تفکر و اندیشه است نه انقلاب خشونت و سرکوب و دیکتاتوری و استبداد و دستاوردی هم که داشت در آن زمان توانست موقعیت و جایگاه ایران را ارتقا بدهد و به عنوان یک راهی که شاید در سالهای آینده باید منتظرش باشیم ، راهی برای اینکه ملتهای دنیا بتوانند روابط خودشان را نه بر اساس توازن قوای نظامی و اقتصادی بلکه بر اساس توازن اندیشه و تفکر استوار کنند. و امیدوار و مطمئن هستم که بالاخره بشر خسته چاره ای ندارد جز اینکه این راه را برود.

محمدرضا خاتمی در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران به مناسبت روز گفتگوی تمدنها گفت: داعیه داران اسلام، چه در زمانی که پیامبر مبعوث شد و چه در سالها و قرنهای بعد همواره کسانی بودند که بر مبنای یک تفکر و اندیشه پیش می رفتند که معتقد بودند باید این پیام اسلام در جان و دل مردم بنشیند. اصل توحید یک اصل عقلانی است که باید به آن فکر کرد و از نظر عقلی آن را برانداز کرد و قبول کرد. جزء امور تعبدی نیست و بر همین اساس، می توانیم بگوییم اساس اسلام تفکر و اندیشه و اقناع فطرت انسانی است. به همین خاطر هم می بینیم شیوه هایی که در اسلام وجود داشته مهمترین آن تبلیغ و ترویج بوده است نه جنگ و نزاع و خشونت. پیامبر کسانی را به جاهای مختلف چه پیش مردم و چه پیش سردمداران و حکام می فرستادند و آنها را به اسلام دعوت می کردند.

نائب رئیس مجلس ششم شورای اسلامی پیرامون ارتباط ایده گفتگوی تمدنها و آرمان های انقلاب اسلامی و اندیشه های حضرت امام(س) افزود: انقلاب ایران نیز منشأ گرفته از تعالیم اسلام بود، نمی خواهم بگویم هر کاری که شد اسلامی بود و ونباید به آن نقد داشت ولی به هر حال اسلام جوهره انقلاب اسلامی بود. ممکن است یک عده ای ایراد بگیرند که پس ایران و ملیت چه می شود؟ به اعتقاد من همه این ها در یکدیگر ادغام است و نمی شود آنها را از هم جدا کرد ولی به هر حال اساس و پایه اسلام بود. انقلاب ما هم در مقابل توپ و تانک و مسلسلی که به کار می رفت هیچ وقت به خشونت نگرایید و بلکه پیام خودش را اگر گوش شنوایی وجود داشت در قالب گفت و گو و پیام های منطقی ارائه می کرد و اگر وجود نداشت در قالب شعارها که آن هم باز نوعی گفتگو بود. البته طبیعی است بعد از انقلاب وقتی که این اندیشه در موقعیت حکمرانی قرار می گیرد تا زمانی که در موضع غیر حکمرانی است متفاوت باشد. مشکلات و گرفتاری هایی که بعد از انقلاب وجود داشت مثل جنگ و ترورها و خشونت هایی که تحمیل شد شاید تا حدودی ما را از این فضا دور کرد ، کسانی که هم سن من هستند یادشان می آید در سال اول انقلاب در همین تلویزیون جمهوری اسلامی گفت و گو بود، توده ای ها و چریک های فدایی خلق می آمدند و با مسلمانان و عالمان اسلامی بحث می کردند، دانشگاه ها محل گفت و گو بود. بعد از یک مدتی البته به خاطر مسایلی این باب گفت و گو بسته شد و ما چه در داخل و چه در خارج از این مساله ضرر و زیانهایی را متحمل شدیم.

وی ادامه داد: آقای خاتمی وقتی روی کار آمدند بدون اینکه احتیاح به شعار باشد خود این اتفاق یک باب مفاهمه و گفت و گوی ملی را باز کرد یعنی کسانی که فکر می کردند محذوف اند و جایگاهی برای ابراز عقیده و نظر ندارند و سانسور می شوند و کنار زده می شوند در حقیقت خود پیام آن انتخاب این بود که می توانند در صحنه باشند و حرف بزنند و اعتقاداتشان را بیان کنند. گرچه برای خیلی ها هنوز مطلوب نبود و تردیدی نیست که در سطح ملی ما وارد یک فضای جدیدی شدیم که این فضا بر تساهل و تسامح و تحمل همدیگر بود و طبعاً در این فضای گفت و گوی ملی آثار و برکاتش را در عرصه های مختلف می بینیم که ما چقدر با تکثر و تنوع آرا و اندیشه روبروییم که می توانند انسان ها آنها را انتخاب کنند.

وی در ارزیابی میزان توفیق ایده گفتگوی تمدنها ادامه داد: متاسفانه در زمان روی کار آمدن آقای خاتمی در سال 76 جایگاه بین المللی جمهوری اسلامی خیلی مطلوب نبود و ما را به چشم خوبی نگاه نمی کردند و این محدودیت و گرفتاریهای بسیاری را ایجاد کرده بود. گرچه خود انتخابات 76 این دیدگاه را عوض کرد ولی به نظر می آمد که باید یک فضای جدیدی باز شود تا بتوان در آن چارچوب منافع ملی را تامین کرد تا جایگاه ایران در جهان جایگاه مرتفع و بالایی شود تا ما بتوانیم منافع ملی و آبادانی کشور را رقم بزنیم و نیازهای مردم را تامین کنیم. به همین جهت باب گفتگوی تمدنها ایجاد فضای جدیدی بود که در درجه اول جمهوری اسلامی بتواند آن واقعیت انقلاب اسلامی را به جهان نشان دهد.

وی افزود: گفتگوی تمدنها در تلاش بود تا در عصر منازعات و دعواها و جنگ یک راه جدید را برای بشر خسته امروزی در جهان ایجاد کند، راهی که در حقیقت بگوید با کمترین هزینه می شود مشکلات در سطح جهانی را برطرف کرد و نشست درباره آنها گفتگو کرد و با این تدبیر خشونت و خشونت گرایان را به عقب راند و کسانی را که اهل فکر و منطق و تدبیر هستند را در پیشانی ملت ها نشاند و ارتباط آنها را برقرار کرد تا زندگی برای مردمان دنیا راحت تر و آسان تر و امن تر شود.

وی اضافه کرد: گفتگوی تمدنها تداوم مسیر اصلی انقلاب اسلامی است و به دنیا نشان داد که انقلاب اسلامی انقلاب گفت و گو، تفکر و اندیشه است نه انقلاب خشونت و سرکوب و دیکتاتوری و استبداد و دستاوردی هم که داشت در آن زمان توانست موقعیت و جایگاه ایران را ارتقا بدهد و به عنوان یک راهی که شاید در سالهای آینده باید منتظرش باشیم ، راهی برای اینکه ملتهای دنیا بتوانند روابط خودشان را نه بر اساس توازن قوای نظامی و اقتصادی بلکه بر اساس توازن اندیشه و تفکر استوار کنند و امیدوار و مطمئن هستم که بالاخره بشر خسته چاره ای ندارد جز اینکه این راه را برود.

محمدرضا خاتمی در ارزیابی شعار صدور انقلاب اسلامی به عنوان صدور اندیشه و تفکر انقلاب اسلامی گفت: منظور از صدور انقلاب در دیدگاه امام(س) کاملا روشن بود که چیست. ولی دو اتفاق افتاد که ما در این راه ناکام ماندیم نه فقط ناکام بلکه همین شعار صدور انقلاب هم به ضد خودش تبدیل شد. یکی گرفتاریهای داخلی بود. شما می خواستید بگویید صدور انقلاب یعنی صدور اندیشه و الگو، ما با گرفتاریهای بعد از انقلاب متاسفانه الگوی درخشانی را که به دنبالش بودیم نتوانستیم بسازیم نه تنها الگو را نساختیم بلکه در زمینه تولید فکر و اندیشه هم دچار اختلال شدیم. ما بعد از انقلاب چند تا آقای مطهری یا آقای بهشتی تربیت کردیم و یا با متفکرین خودمان الآن چگونه برخورد می کنیم؟! متاسفانه ما در تولید فکر و اندیشه و الگو در بعد از انقلاب آن توفیق لازم را نداشتیم. عوامل بیرونی و داخلی و جنگ و تحریم ها هر چه بود و با وجود آنها نمی توانیم از عملکرد خودمان چشم پوشی کنیم و در خیلی جاها خودمان آن شعار را تخریب کردیم.

وی ادامه داد: دومین مشکل این است که ما هیچ وقت نیامدیم بگوییم که اگر ما می خواهیم این انقلاب را به عنوان یک تفکر و اندیشه صادر کنیم در طرف مقابل هم ممکن است تفکر و اندیشه وجود داشته باشد. ما چه جایگاهی برای پذیرش آن تفکر و اندیشه داریم؟ بسیاری وقتی صدور انقلاب را مطرح می‌کنند یعنی اندیشه انقلاب و اسلام و تفکر اصلاح یک جاده یک‌طرفه‌یی است که فقط هرچه ما می‌گوییم دنیا باید بشنود. وقتی صدور اندیشه انقلاب موفق می‌شد که به عنوان یک گفت‌وگو مطرح می‌شد و روش؛ یعنی ما این‌طرف میز می‌نشینیم و شما آن‌طرف میز، ما یک تفکری داریم و شما هم یک تفکری دارید و با هم تعامل اندیشه و فکر می‌کنیم. وی اظهار داشت: ما هیچ روشی را برای صدور اندیشه و فکر انقلاب اسلامی طراحی نکردیم. یکی از روش ها می توانست باشد ‌که اندیشمندان و دانشمندانی که در دنیای اسلام داشتیم می‌نشستند و با اندیشمندان طرف مقابل در دنیای شرق و غرب گفت‌وگو می‌کردند و ما توفیق زیادتری داشتیم. پس علت دوم ناکامی ما در این مسیر این بود که نیامدیم روش گفت‌وگو را نهادینه کنیم براین اساس که طرف مقابل احساس کند ما فقط زبان و دهانی برای گفتن نداریم، بلکه گوشی هم برای شنیدن داریم. یعنی ما باید اندیشه انقلاب را صادر می کردیم نه صدور با زور و فشار و سلاح و خشونت حتی نه با تبلیغات گمراه کننده.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا